چشمک
جشن مهرگان بر تمامی هم میهنان عزیز مبارک باد. شاد و پیروز باشید جشن مهرگان، جشن نیایش به پیشگاه «مهر ایزد» ایزد روشنایی و پیمان و درستی و محبت، ایزد بزرگ و کهن ایرانیان و همه مردمانِ سرزمینهایی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاییزی در نخستین روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخیر در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ایرانی (هجری خورشیدی فعلی) برگزار میشود. آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگارهها و متون باستانی و نوشتههای مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیر ایرانی (مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدیِ توسی، هرودوت، کتسیاس، فیثاغورث، . . .) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند جاحظ، رودکی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دریافته میشود؛ مردمان در این روز تا حد امکان با جامههای ارغوانی (یا دستکم با آرایههای ارغوانی) بر گرد هم میآمدهاند؛ در حالی که هر یک، چند «نبشته شادباش» یا به قول امروزی، کارت تبریک برای هدیه به همراه داشتهاند. این شادباشها را معمولاً با بویی خوش همراه میساخته و در لفافهای زیبا میپیچیدهاند. در پیرامون این گلها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز مینهادند و گونههایی از میوههای پاییزی که ترجیحاً به رنگ سرخ باشد به این سفره اضافه میشد. میوههایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بودادهها همچون تخمه و نخودچی. دیگر خوراکیهای خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم میشد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن مینوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه میگردید. غلهها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمههای سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنیهای محلی و بویهای خوش مانند گلاب. آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبیهای گروهی میپرداختهاند. سرودهایی از مهریشت را با آواز میخوانده و اَرْغُـشت میرفتهاند (میرقصیدهاند). شعلههای آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبوییها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) میشد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش میشوند. از آنجا که نشانههای بسیاری، همچون تندیسها، کتیبهها و سنگنگارهها (از جمله نگارههای میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت میکند؛ بعید نیست که «سماع»های عارفانه پیروان طریقه «مولویه» در شهر قونیه امروزی، ادامه دیگرگون شده همان ارغشتهای میترایی باشد. در پایان مراسم، شعلههای فروزان آتش، نظارهگر دستانی بود که بطور دستهجمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمانهای گذشته، در هم فشرده میشدند. ایین بزرگداشت جشن مهرگان در کشور ما 3 نوع رابطه وجود داره که اصول آن با هم فرق داره ولی اصلی ترین مبحث در آن پذیرش هر 2 نفر توسط هم هست یکی از روابط که در جامعه و شرع پذیرفته و مورد تائید همگان هست سنت ازدواج می باشد در این رابطه 2 نفر هم دیگر رو قبول می کنند و نسبت به هم تعهد های دارند با ازدواج پدر قیم و صاحب فرزند شناخته میشه و زن برای دریافت حق در یافت فرزند دوچار مشکلات و سختی های میشه در این مورد مهریه و نفقه مطرح هست و بیشتر حق و حقوق به مرد داده میشه در رابطه نوع دوم که صیغه یا عقد موقت نام داره در این مورد نیز 2 طرف همدیگر رو می پذیرند و برای مدتی با هم زندگی می کنند این مورد مدت زمان زیادی نیست که توسط تمام افراد جامعه پذیرفته شده و هنوز مخالفینی داره ولی قدمت زیادی در جامعه داره و در گذشته امر مورد پسندی نبوده در این نوع رابطه هزینه ای به زن داده میشه که معنی اون مشخص نیست که نفقه هست یا مهریه در این مورد فرزند متعلق به مادر هست و مرد نسبت به اون بر اساس قوانین وظیفه ای نداره رابطه سوم که هنوز مورد اشکال هست رابطه دوستس بین 2 جنس هست در این مورد نیز 2 طرف همدیگر را می پذیرند و زمان موقع قطع رابطه را اعلام میکنه که احتمال ازدواج هم در بعد هست در این رابطه 2 طرف بطور کتبی نسیت به هم تعهدی ندارند و هزینه ای هم ردوبدل نمیشه ولی مهمترین امر در این مسئله مشروع بودن و نبودن هست آیا حضور در مهزر و خواندن خطبه مشکل را حل می کنه که همون معنای پذیرش و کتبی شدن را در بر داره که تا حدودی حقوقی به زن داده میشه ولی با اما و اگر در رابطه دوم نیز خطبه مشکل را حل میکنه ولی زن حق و حقوقی نداره و به مرد حقوق قبل( که در ازدواج هست) داده میشه در این مورد هم بصورت کتبی ولی نه مهزری و بصورت سند رسمی بودن کتبی میشه در رابطه نوع سوم نه زن و نه مرد حق و حقوقی ندارند هزینه بردار هم نیست پس برای زنان راحت تر میشه و هر وقت میل به جدایی داشته باشند بدونه در دسر و زحمت همدیگر را رد میکنند پس این رابطه در شرایط بی کاری و بیان نشدن حقوقی که اسلام و شرع به زنان داده آسانتر و قابل پذیرش تر هست پس نگیم چرا در جامعه ای امروزی فساد هست چه درست و چه غلط درک افراد متفاوت از قبل هست بطوری که مردها به ازدواج موقت راحت تر ،تن میدهند تا دائم و حتی افراد 23 ساله هم بیشتر به این ازدواج تمایل دارند هم تنوع بیشتر در اختیار دارند و هم وظایف کمتر، زنان نیز دیگه دونبال حق و حقوق نمی گردند بخصوص در رابطه دوستی قابل تعمل اگه اشتباه میکنم راهنماییم کنید نردبان دلم شکسته است میشود مرا کمی دعا کنی؟ همیشه برام این سوال بوده که چرا فقط وقت سختی ها خدا رو میشناسیم چرا تو شادیا آن وقت که زمان تند تند میگذره و هیچ چیزی حس نمی کنی سر وقتش نمیریم ولی آن موقع خوشی ها یادمون نمیاد تمام سختی های زندگی رو مرور میکنیم ولی یاد آن لحظه های خوب نیستیم ولی تو خوشی ها یاد سختی ها نیستیم حتی خوشی های دیگمون رو هم یادمون نیست تا حالا شده فکر کنیم ببینیم چی از ما می خواد چرا هرز چند گاهی به ما تلنگر میزنه تا یادی ازش کنیم من نه ولی حالا فهمیدم فقط می خواد بدونیم که هست و تو خوشی و نا خوشی یادش کنیم فهمیدم دوست داره بهمون محبت کنه هر طوری که بشه ولی خیلی وقتا هم ما باید ازش بخوایم اون فقط لبخندمون رو می خواد و دوست داره بعضی وقتا سرمون رو رو به آسمون کنیم و به اون هم لبخند بزنیم بخند عزیزم دنیا خند داره غصه به جز خنده دوا ، نداره بخند خدا دیدن لبخند شو روی لبای بندهاش دوستداره میدونید این قانون چیه وایسید تا بهتون بگم این قانون در علم فیزیک این مطلب رو در برداره که اگه یک توده هوای سرد در برابر توده هوای گرم قرار بگیره و یک پروانه در مرز بین این دو توده هوا بال بزنه با جابه جای ناچیز توده های هوا بطور دورانی یک گردباد عظیم ایجاد میشه طبیعت چه جالب درس میده یک پدیده کوچیک باعث ایجاد یک واقعه ای بزرگ میشه
در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچهای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود؛ گل «همیشه شکفته» مینهادند و پیرامون آنرا با گلهای دیگر آذین میکردند. امروزه نمیدانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بوده است یا نام عمومیِ گلهایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا میمانند.
یا اگر خدا اجازه میدهد،کمی بجای من خدا خدا کنی؟
راستش دلم مثل نماز بین راه، خسته و شکسته است
میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا،
خداکنی؟
چرا اون موقع شکرش نمی کنیم چرا به آسمون نگاه نمی کنیم
ولی وقتی تو سختی ها می افتیم غم و غصه سراقمون میاد، یادمون می افته که رفیقی هم داریم آن موقع اذان رو میشنویم خد ا رو حس میکنیم بهش توجه می کنیم بعد میگیم
خدایا مگه چه گناهی کردیم که این همه سختی باید بکشیم
حتی زمان رو هم فراموش میکنیم